دانشمندان علوم اجتماعی شیوه های مختلف زنده گی بشری را در راستای تاریخی بر مبنای کشفیات باستانی، تحلیل ها و نتیجه گیری های علمی مشخص کرده اند. بنی آدم از شیوه جنگلی به طرز زندگی غارنشینی و از آن به زندگی شهری و متمدن کنونی رسیده است. جوامع بشری در طول تاریخ از مراحل متفاوت تکاملی خویش گذشته و فرماسیون های اجتماعی و اقتصادی مختلف را تجربه نموده اند. شیوه های تولید، توزیع، تبادله و مصرف نعمات مادی و معنوی در بین افراد، گروه ها و طبقات جامعه درمسیر زمان تفاوت داشته و سیستم های اقتصادی نیز مراحل تکاملی خویش را پیموده اند. ارتقای زنجیری و مسلسل سطح زندگی انسانها محصول همین تغیرات پیهم، ناگسستنی و متداوم میباشد.
طرز زندگی و رفتار اجتماعی- کلتوری انسانها از نسل تا نسل دیگر تفاوت پیدا میکند. نسل جدید به قواعد و نوع برخوردها و رفتار های اجتماعی نسل کهنه کمتر پابند می ماند. اگر نسل جدید به همه قواعد و چوکات های اجتماعی نسل گذشته پابند مانده میتوانست و مانند اسلاف خویش به زندگی ادامه میداد، در آنصورت تکامل جوامع انسانی غیر ممکن بوده و حالا ما هم همچون نیاکان هزار سال قبل ما به شکل ابتدایی زندگی میکردیم. جامعۀ بشری در مسیر زمان سیر قانونمند تکاملی خویش را از پله های پائین به بالا و از اشکال ساده به اشکال پیچیده و بغرنج می پیماید. هیچ فردی و گروهی نمیتواند که سیر قانونمند تکاملی تاریخ را سد شود و یا به عقب برگرداند.
افراد و گروپ های اجتماعی که در ماحول مشخص و مقطع تاریخی معین زنده گی میکنند، با نارم های اجتماعی و شیوه های مروج زیستن عادت می نمایند. فراگیری مهارت های جدید و تطابق با روند تجدد و تکامل برای افراد جامعه مشکلات خود را دارد. بعضی از آنها به زودی و دیگری شان با آهستگی میتواند خود را با محیط نو و با شرایط جدید انطباق بدهد. جوامع که با آهنگ تکاملی تاریخ به سرعت لازمه خود را عیار ساخته بتواند، به خوبی و سهولت مسیر ارتقایی خود را میپیماید. افراد و گروپ های اجتماعی که با مودل های کهنه بیش از حد می چسپند، نبض روند تاریخ را به درستی درک ننموده و خویشتن را با خواسته های زمان عیار ساخته نتوانند، از آهنگ پیشرفت خویش می کاهند و چه بسا که برای سایر گروپهای اجتماعی نیز مشکلات را به بار می آورند. اما تحولات عینی (خود به خودی) تکامل تاریخی زود و یا پس همه را وادار به حرکت به طرف ارتقاء و تمدن میسازد. زمان را نمیتوان توقف داد، ولی برای استفادۀ بهتر از آن باید با روند های عینی و ارتقایی آن همنوا شد.
در هر اجتماع ملی و بطور کلی در جامعۀ جهانی بشری عمدتا سه نوع نیروی اجتماعی با هم در تضاد، کشمکش و مبارزه است.
تغییرات جدید معمولا در زمان ماضی مثالی ندارد و در زمان حال نیز یا وجود ندارد و یا در نطفه قرارمیداشته باشد. درک، تصور وتجسم حالات نوین و انکشافات آینده برای اکثر افراد، بخصوص افراد عادی و دارای جهان بینی محدود، مشکل است. از جانب دیگر نیروهای سنتگرا، متعصب، دگماتیست و ارتجاعی با پدیده های نوین مخالفت میورزند. چون پدیده های نو معمولا در ابتدای تولد و تظاهر کم قوت و ضعیف میباشند، به مشکل میتوانند در مقابل پدیده های کهنه مقاومت نمایند. حتی کم نیست مواردیکه در بعضی حالات پدیده های جدید بطور مؤقت زیر فشار شدید پدیده های کهنه قرار می گیرند و ظهور و تکامل ایشان به عقب انداخته می شود. اما باید درک نمود که تولد نطفه های پدیده های نوین در بطن پدیده های کهنه، قانونمندی تکامل تاریخی جامعه است که در دراز مدت هر گز کسی و یا نیروی انسانی در مقابل آن مانع دایمی شده نمیتواند.
چون تکامل تاریخی جامعۀ بشری بر مبنای قوانین خود به خودی (عینی) تکامل صورت میگیرد، نهایتاً موفقیت نیروهای مترقی به صورت تدریجی و یا خیزنده بر نیروهای ارتجاعی و محافظه کار (سنتگرا) امر حتمی و ضروری تاریخ است. همان طوریکه ممانعت از عمل قانون جاذبه زمین کار دشوار و ناممکن هست، به همان منوال جلوگیری از عمل قوانین عینی اجتماع نیز مشکل و غیر ممکن است. اگر کسی بخواهد و یا نخواهد، اگر به ذوق کسانی برابر باشد و یا نباشد، و اگر کس و یا نیروی بر ضد آن قرار بگیرد و یا نه، قوانین عینی تکامل جامعه راه خویش را می پیماید و جامعه را به طرف جلو میکشاند. حفظ حالات موجود برای ابد و یا رجعت همیشگی و قطعی آن به طرف ماضی امر دشوار و غیر ممکن است. افراد، گروپها و جوامعی که در مقابل عمل قانون تکامل اجتماعی قرار میگیرند و با هر پدیدۀ نو مخالفت و یا حتی نفرت میورزند، زندگی را بر خویشتن تنگتر ساخته، باعث مزاحمت دیگران میشوند، و پیشرفت اجتماعی را به کندی رو به رو مینماید. اما تاریخ چنین گروپ های اجتماعی را حتما و جبرا بطرف ارتقأ، تجدد و مدنیت میکشاند. هیچ کس و هیچ اجتماع از جبر قوانین عینی تکاملی تاریخ رهایی ندارد، پس چه بهتر که پدیده های جدید مدنی را با وجود عوارض جانبی آن به پیشانی باز و آگاهانه پذیرفت، بر مبنای شناخت عمل قوانین تکامل حوادث را پیش بینی و سمت حرکت جامعه را با آن همنوا ساخت. در چنین وضعیت میتوان آگاهانه به سمت و سو دادن این روند در سازگاری با خصوصیات فرهنگی و اجتماعی شرایط جامعۀ خود تاثیر گذار بود، عوارض جانبی و تاثیرات منفی آن را وقایه و به حیث پیشاهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مدنی نقش سازندۀ خویش را ایفا نمود.