کلید صلح در کشور در کجا است؟

 
تاریخ حکومتداری کشور ما نشان میدهد که حکومتهای موفق کشور عزیز مان، همان بودند که به توسعه و دفاع از  اسلام کمر بسته بودند. از دوره غزنویان تا هوتکیان و ابدالیان، حکومتداران کشور، اګر چه برای رفاه عامه مردم کاری فوق العاده را نکرده باشند، ولی ازینکه   شعار شان دفاع از اسلام بوده و یا لا اقل توجیه حکومتداری و جنګهای وقت را از ارشادات اسلامی میخواندند، درجذب و پشتوانه مردمی نسبتآ موفق بوده و کتله های مردمی با ایشان بودند. ازینجا بوده که حکومت های وقت، ګر چه در شرایط ناګوار تر نسبت به وضعیت موجود بودند، تسلط خوبترداشته اند.
به همین منوال، درتاریخ معاصر کشور، شعار های اسلامی ، غزاها و تحریک احیای خلافت بوده که آمان الله خان توانست کتله های مردمی را در اطراف خود جمع کرده و یک نظام را درکشور بسازد که نه تنهامردم شریف این خاک، بلکه مسلمانان قاره هند و اسیای مرکزی به امید احیای خلافت اسلامی به افغانستان مهاجرت کرده و از حکومت کشور ما دفاع میکردند. بدین ترتیب صلح نسبی در کشور تآمین شده بود.
بعد از ربع اول قرن بیست، مانند دوره های قبلی، مردم غیور و اسلام پرور کشور عزیز ما به حیث سپاهیان، داعیان، مبلغین ومدافعین اسلام عمل کرده و کشور عزیز ما محل امید امت اسلامی بوده است، اما حکومت ها و حاکمان کشور، بر عکس آن از ایدیالوژی بیرونی نمایندګی میکرده است. اهالی این بوم و خاک درمحازات اسیای میانه، فلسطین، اذربایجان، کشمیر، بنګال، و غیره در «دفاع از اسلام و مسلمانان» به نفع یک طرف خون میدادند در حالیکه حکومت های وقت به ایشان همنوا نبوده اند. بطور مثال دولت درکشور از شوروی حمایت می شد، در حالیکه ایران، پاکستان و همه امت و جهان اسلام از مردم «مجاهدین» بر علیه شوروی ها حمایت میکردند.  به قیمت در ګیری آبر قدرت های جهانی وقت در افغانستان،  امام خمینی توانست که انقلاب اسلامی ایران را در نهایت آرامی در کشور ایران رهنمایی کرده و به استفاده از موقعیکه مردم شهید پرور کشور ما   منطقه ایجاد کرده بود، از  شر جهان غرب در آمان راه انقلابی خود را به پیماید.  
مخالفت با امپریالیزم جهانی که دولت امریکا پشتوانه آنست، یک ایدیالوژی است، که متاسفانه با مخالفین دولت در وضعیت کنونی به حیث یک ایډیالوژی نه بلکه به عنوان اصطلاح تجدید شده همان اصطلاح معروف دوره قرن بیست- بسمچی، اشرار، یعنی تروریستها، معامله میشود و ان هم به دستور دیګران.  جهات در ګیر جنګها در کشور به عوض اینکه «برای آوردن صلح» خوانده شوند، «به صلح دعوت» میشوند. در حالیکه هر دو طرف، هم مخالفین دولت و هم دولت ، در ظاهر دو جناح جنګ و صلح اند، اما در واقیعیت دو ایدیالوژی را نمایندګی میکنند. ملت در مجموع همان ملت مسلمان بوده و جنګجویان هر دو طرف از همین ملت روستاخیز قد اندام کرده اند، بخصوص بعد از خروج قوای امریکایی.  تفاوت درین است که دولت نصب العین اساسی خود، که همانا «دفاع از اسلام» است، استفاده نمیکند  و دوشمنان مردم و وطن ما شمشیر اسلام را برعلیه دولت کشور ما، و به ترتیب علیه مردم اسلام پرور ما استفاده مینمایند.
با در نظرداشت تحلیل و شواهد فوق الذکر، ادعا کرده میتوانیم که کلید اصلی صلح در کشور وحدت نصب العین ملت و دولت است. اګر خدا (ج) کرده باشد، که یک بار قیادت کشور ما  خود را حامی و سپاهی اسلام اعلان کند، ممکن مسایل زیاد در کشور ما حل ګردد. با ګرفتن چنین یک موقف دولت، از یک سو فاصله بین طرفداران راستین نهضت اسلامی  ودولت کم و این تصادم و تفاوت تاریخی اختتام خواهد یافت و به این ترتیب دولت کشور ما از طریق حمایه مردمی تقویه خواهد شد. از سوی دیګر توجیه و جواز شرعی کشتن و بخون غلطاندن ملت ما به حیث مدافع مسلمانان و امت مسلمه رفع شده و از ذبح کردن خلاص و خون ما بها پیدا خواهد کرد.  مهمتر ازین، ما مسؤلیت خویشرا به نسبت امت مسلمه به جا آورده باشیم. در پهلوی این همه، هویت ملت مابه حیث امت اسلامی نیز احیا میشده باشد که در آوردنوحدت ملی نیز لازم است. اګر چنین شود، یعنی دولت کشور ما سپاهی اسلام و مدافع امت مسلمه اعلان شود،  صفحه تاریخ «ورق زده» نه، بلکه  صفحه تاریخ «تغییر» خواهد کرد. این کار داشتن یک جرآت عالی و اراده محکم قیادت را به کار دارد که از قیادت فعلی کشور امید آن شدنی است.
هدف اینست که پاکستان درچهار دهه اخر مدافع مسلمانان، انصار، و هر چه بود، که بسبب آن هم به سطح بین المللی و هم به سطح جهان اسلام حیثیت عالی را کمایی کرد. درین اواخرو پهلوی یک سلسله مسایل دیګر، حسادت و بد نیتی شان بر کمکهای جامعه بین المللی و رقابت منطقوی، از نظر پاکستان بار دیګر علاوه از دولت افغانستان، مردم مظلوم ما نیز ‎«هم قطاران کفار» خوانده شدند. کشور پاکستان بار دیګر خانه مهاجرین و خود شان انصار شد، به این تفاوت که این بار مهاجرین در پاکستان مردم عادی کشور ما نه، بلکه تعداد خاص مردم ما و مسلمانان رانده شده از کشور های دیګر اسلامی و غیر اسلامی شدند. بار دیګر پاکستان موقع طلایی را بدست آورد و پهلوی منافع مادی، ثواب حمایت از مسلمانان را نیز کمایی کرد، و به اصطلاح همزمان صاحب «هم خیر و هم خرما» شد.  
پاکستان بار دیګر خانه مهاجرت و مسکن مسلمانان مهاجر شد و چنین افراد طبق میل شان هر چه که میخواستند بکنند، هر کجا که میخواستند بود باش کنند و به اصطلاح خود مختار بودند، اما به یک شرط  که مغایر منافع «انصار»  یعنی پاکستان نباشد. مهمانان مهاجر، که در کشور های خود شان جا ندارند، نیز اینرا نه تنها قبول کرده بلکه ممنون احسان چنین یک برخورد شدند. طوری معلوم میشد که تعداد کثیری ازجمله این «مجاهدین مهاجر»، بخصوص افغانانیکه درظاهر در برابر امریکایها ولی در حقیقت بر علیه دولت اسلامی کشور ما «جهاد» میکردند، ازینکه «مجاهدین » بودند، امتیازات خاص داشتند. مجاهدین مهاجر غیر افغانی هم  تقریبآ ازادی عمل داشتند و به بیغمی زندګی خود را در دیار «هجرت» به پیش میبردند. اګر بخاطر اجرای کدام عمل به کشمیر میرفتند، هم خیر بود، ولی اګر به افغانستان می آمدند، یک شاباس اضافی را نیز کسب میکردند. معالجه، تجهیز و کم از کم دخالت نه کردن در امور تمویل ایشان علنی و بدون مزاحمت بود. دولت افغانستان، و به ترتیب مردم  کشور ما از امریکایهای اشغاګر حمایت میکردند، در حالیکه حتی تعداد زیاد از آنهایکه در اریکه قدرت در کابل شریک اند، نیز با نظریه «جهاد علیه اشغالګران» موافق اند.
معلوم میشود که این وضعیت بعد از حادثه  «ارمی سکول » در پیشاور تغییر خورد، ولی با آنهم پاکستان نمی خواهد با مجاهدین مهاجر دوشمنی کند. معلوم میشود که انهایکه در قومانده مستقیم ادارات خاص پاکستان بودند، ګفته شده باشد که خود را  از محضر عام پنهان کرده و به اصطلاح عامیانه «یک سو دیګه سوشوند»، ولی به انانیکه در عمل جهادی شان سر بخود بودند، ګفته شده باشد که پاکستان را ترک کنند و اګر به کمک ضرورت باشد، نیز دریافت کرده میتوانند.  ازینجا «مجاهدین جهانی» مقیم پاکستان به روز روشن همرا با فامیلها و اولاد های شان در موتر های داتسن به مناطق سرحدی داخل کشور ما شدند که در اوایل در مناطق کوهستانی ولایات پکتیکا، زابل، غزنی، هلمند، کونړ، ننګرهار و ولایات دیګر جا بجا شدند  و بعد از سپری شدن زمستان ۱۳۹۳ هـش به مناطق شمال کشور نیز کوچ کردند.  
هدف از یک پروژه سیاسی . که کلید صلح در آن نهته دیده میشود، اینست که چه فرق میکند اګر دولت کشور ما  به این ګروه «مهاجرین جهانی» که از ملیتهای مختلف، چچنیا، ازبکستان، تاجکستان، کشمیر،  ترکیه، ایران (ایرانیان سنی)، عرب، اروپایان و غیره اند، عفو  کرده  و اجازه زندګی درکشورما برای شان داده شود. دولت افغانستان اعلان دارد که شما ها که در اوطان خویش شما را نمی مانند اما حق دارید که به روی کره زمین زندګی کنید، لذا دولت افغانستان از روی اخوت اسلامی  و مسؤلیت ما به حیث ملت مسلمان به شما ها پناه میدهیم. شما هم جز امت اسلامی در خاک ما میتوانید زندګی کنید و در هر کنج و کنار کشور ما که خواسته باشید، به حیات خود ادامه دهید و تذکره تابعیت کشور ما را داشته باشید.
بدین ترتیب، از یک سو ممکن، دوشمنی ایشان با ما ختم و یا کم خواهد شد، و لا اقل توجیه شرعی جنګ کردن با مردم و دولت ما از بین خواهد رفت. ازسوی دیګر، در صورت چنین یک موضع ګیری دولت، هیچ کدام نقص اضافه تر به نظر نمیرسد. درحالت فعلی «دشمنی اشکار» با ایشان  هم نمی توانیم جلو شانرا بګیریم و اګر حجاب از روی شان دورشود و چشم های شان دیده شود، شاید خجالت کشیده و به سر بریدن مردم مظلوم ما به چنین بیرحمی جاری ادامه نه دهند.
محض اینکه دولت کشور ما مدافع مسلمانان و امت مسلمه شود، به حمایه مردمی دولت افزود میشود و مسیر حرکت مردم و دولت با هم یکسان شده، دولت تقویه و به این ترتیب، امید امدن صلح در کشور زیاد میشود.
علاوه ازین، بر آنهایکه ادعای جهاد و مدافعین ارزشها و دست آوردهای دوره جهاد در کشور میکنند، لازم است که به عوض مصروف شدن درمسایل اختلافی خورد و کوچک به وحدت ملت امت توجه کنند. اختلافات و دست زدن به اخلافات در بین مردم و به سطح بالاتر ازین به سطح امت اسلامی کاری است که دشمنان جهان شرق مظلوم، و بخصوص دشمنان جهان اسلام  باید اجرا کند؛مثلآ اختلافات به نام عرب و عجم، سنی و شیعه و غیره. در صورت دست زدن به اختلافات ذات البینی  در واقیعیت ما کار دشمنان خود را اجرا میکنیم.  با وجود تفاوتهای نظری و حتی منافع، بهترآنست که به یک هدف مشترک، که منافع ملت مظلو م ما، امت اسلامی و جهان مظلوم شرق، که درحالت فعلی در آتش نفاق و جنګ میسوزند و مردم این سرزمینها در خون میغلطند، در آن نهفته است، متفق شویم. این تجربه را از تحریکهای کار ګری جهانی باید آموخت که با وجود تفاوتها، وحدت جنبشهای کارګری موفق بوده اند.
والله علی ما نقولو وکیل
داکتر منصوری
amir.mansory@kau.se
 amirmansory@hotmail.com